ملک عذاب
دیشب کرونا به خواب من آمده بود
چون دشمن لاکتاب من آمده بود
در پشت سرش عیال خود را دیدم
او با ملک عذاب من آمده بود!
دیشب کرونا به خواب من آمده بود
چون دشمن لاکتاب من آمده بود
در پشت سرش عیال خود را دیدم
او با ملک عذاب من آمده بود!
🔥 قصیده ی جنگ 🔥
خیری از روس ندیدیم ، نه دیروز و نه امروز
شرّ محض است مراین خرس فرومایه ی کین توز
ترکمانچای و گلستان دو گواهند که منضم
شده بر روسیه از ما چه بسا خطّه ی مفروز
قصباتی همه سرسبز و دل انگیز و مصفّا
شهرهایی همه آباد و فرحبخش و دل افروز
حسن همسایگی اش نیست مرا باور و دانم
نشود باور هر مرد و زنِ معرفت آموز
چکمه ی جنگ به پا کرد چو پوتین و به اوکراین
حمله ور شد چو به سگ توله ی باتربیتی یوز
غرب تهدیدکنان ، ناتو به شلتاق ، رسیدند
به جلوداری چند آدمک ناتوی پفیوز
مکر «مکرون» نبرد راه به جایی که به هر ساز
رقصد و دایره زنگی زندش «بایدن» چلغوز
گربه رقصانی غرب است در این معرکه پیدا
بهره از هر دو طرف برده و پیوسته کند جوز
«اردوغان» نیز در این معرکه خشتک بدراند
همه دانند که از بهر چه دارد به جگر سوز
زده داروی مخدّر ، نکند صنعتی اش را
که در اوهام روان کرده در این جنگ قلاووز
شاد اشغالگر قدس شریف است از این وضع
که پدیدار ز هر سو شده با چهره ی مرموز
چرنوبیل است و خطر پشت سرش وای گرافتد
به کفی اسلحه ای چند از این قلعه ی محروز
کشتی جنگ چو شد غرق به گرداب حوادث
نیست آن وقت دگر زنده نه جاشوی و نه راموز
گر نه گندم شود از کشور روسیه و اوکراین
صادر آن گاه بسی کشور خردند که پاسوز
می شوند و به جهانی که زیان دیده از این جنگ
چه بسا قوز که ناگاه نشیند به سر قوز
سازمان ملل آن روز به خود آید اگر هست
صرفآ امروز تماشاگر بازی بچه ی دوز
خیل آواره ز یکسوی گریبانش بگیرد
ز دگر سوی بسی ملت درمانده ی دریوز
سومین جنگ جهانی شود البته پدیدار
که در آن شرق نه فاتح بود و غرب نه پیروز
گر نگاه چپی از این طرف و آن طرف افتد
جانب کشور ایران قوی پنجه ی بهروز
شرزه شیران جوان ، زان همه بر خاک بمالند
نه که در خاک وطن ، بلکه سر مرز پک و پوز
یارب! از نائره ی جنگ نسوزد تن ایران
که به دنیاست دل ِ نادره کار فرح اندوز.
«شعله ی آواز» پایگاه سروده های جدی ارادتمند در قالبهای مختلف (سنتی و نیمائی) است.