ای مرگ !
شبها و روزان ملال آور
با مردمانی مسخ و بی باور
دلها همه آیینه اما تار
تکرار در تکرار در تکرار
محبوس این زندان بی روزن
می سوزم از درد جدایی من
تا چند لولیدن در این مرداب
ای مرگ ای زیبا ! مرا دریاب .
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۸۹ ساعت 6:4 توسط عباس خوش عمل
|
«شعله ی آواز» پایگاه سروده های جدی ارادتمند در قالبهای مختلف (سنتی و نیمائی) است.